گفتیم خلاصه زیارت عاشوراء مسأله ولایت است و رسیدن به مقام ولایت الله مراحلی دارد و مرحلهی اول آن معرفت است. معرفت هم یعنی شناخت صحیح و عمیق نسبت به خویش و خدای خویش و امام عصر خویش؛ اما سخن از مرحله دوم است: یعنی محبّت؛ معرفت به امام زمان باعث جلب محبت قلبی انسان به ایشان می گردد؛
یکی از ویژگیهای انسان گرایش فطری به زیباییهاست. انسان ذاتاً مجذوب جمال و زیباییها میشود. بله؛ گاهی در تشخیص مصداق زیبایی دچار مشکل میشود و آنچه حقیقتاً زیبا نیست را زیبا میپندارد و به آن متمایل میشود و آن را دوست میدارد.
لذا باز هم به اهمیّت مرحلهی قبل (معرفت) تأکید میکنم. چون منشأ عشقها و محبتهای کاذب ما، شناخت غلط ما نسبت به معشوقها و محبوبهایمان است.
اگر خدا به کسی عنایت کند و بتواند به امام عصر خویش معرفت صحیح پیدا کند مسلماً محبوبی جز او برنخواهد گزید. چون آن وجود نازنین مجمع همهی خوبیها و زیباییها و کمالاتی است که انسان فطرتاً طالب و خواهان آن است.
پس معرفت، منشأ محبّت میشود؛ هرچه معرفت بیشتر باشد، محبّت نیز بیشتر و عمیقتر میشود و آنچه عشق مینامیم عبارت است از همین محبّت شدید. سرّ اینکه قرآن در وصف مؤمنان میفرماید «والّذین آمنوا أشدّ حبّاً لله» همین است؛ یعنی مؤمنان که معرفت بیشتری به خدا دارند، محبتشان هم به خدا شدیدتر است و به تعبیر بهتر عاشقان خدایند.
اما آنجا که اشرف مخلوقات و خاتم انبیاء میفرماید «ما عَرَفناکَ حقَّ معرفتِک»، کیست که بتواند ادعای معرفت و محبت کند!؟ کسی که خدا را و ولیّخدا را نشناخته است حقیرتر از آن است که بتواند لاف عشق و عاشقی بزند.
یک نکتهی مهم را هم باید در این پست یادآوری کنم؛ محبّت، فعل قلب است. اعضاء و جوارح ما هر کدام عمل و فعل مخصوص به خود را دارند؛ با گوش میشنویم و با چشم میبینیم و با زبان سخن میگوییم و... و با قلب، دوست میداریم و محبت میکنیم و عشق میورزیم و از آنسو نفرت میورزیم و مبغوض میداریم. عمل قلب، حبّ است و بغض؛
اما آن نکتهی مهم این است که قلب مانند ظرفی است که فقط یک مظروف در آن جای میگیرد. دو محبّت متضادّ در یک قلب جا نمیشود و هر انسان هم فقط یک قلب دارد. «ما جَعَلَ الله لِرَجُل مِن قلبینِ فی جوفِه».
در قلبت یا حبّ خدا و اولیاء خداست و یا حبّ غیر خدا؛ فرقی هم نمیکند آن غیر خدا چیست یا کیست. حبّ مال، حبّ ریاست و مقام، حبّ نفس یا شهوات فانی زودگذر یا... آنچه در روایات ما تحت عنوان حبّ الدنیا آمده است همین محبتهای غیر الهی است که عنوان کلی حبّ دنیا به آن اطلاق میشود.
پس عزیزم، بنگر به که دل بستهای؟ ظرف قلبت را از محبّت که پر کردهای؟ قلبی که حرمالله است را به که سپردهای و چه کسی را در آن ساکن کردهای؟
مواظب قلبت باش!
* منبر قبل : گام اول؛ معرفت
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها